سلام به شما کاربران عزیز وبلاگ خانواده# وبلاگ خانواده برای تقویت اطلاعات شما در زمینه سه انتخاب مهم اعضای خانواده ایجاد شده است# انتخاب همسر و شریک زندگی و موارد مربوط به سبک های فرزندپروری# انتخاب موارد مربوط به رشته تحصیلی وادامه تحصیلی خود وفرزندان# انتخاب موارد مربوط به شغل وکسب وکار وتوسعه آن و موارد مربوط به درآمد ومدیریت اقتصادی خانواده# شما هم می توانید با ارائه وانعکاس نظرات خود مارا در ارائه مطالب بهتر یاری فرمایید# متشکرم مدیر وبلاگ خانواده
یک نکته از فرزندپروری کودک چهارساله کودکانی که وارد چهارسالگی می شوندبرای شروع خواندن آمادگی
پیدا می کنند.یکی از مهارتهای فرزندپروری این است که والدین ، آمادگی برای شروع خواندن
و ثبتنام در یک کلاس برای فرزند خوشایند نمایند. آمادگی برای شروع خواندن بچهها قبل از اینکه شروع به یادگیری خواندن کنند، مهارتهای
خاص پیشنیاز خواندن را کسب میکنند. شما میتوانید محیط زندگی کودکتان را به مسیر
صحیح برای آموختن کلمات و حروف هدایت کنید. اما این به معنی یاد دادن خواندن و نوشتن
زودهنگام به کودکان نیست، بلکه به نوعی آشنایی آنها برای مراحل بعدی است. برای این
منظور میتوانید موارد زیر را امتحان کنید: محیطی غنی از کلمه و زبان ایجاد کنید: هرچه بیشتر برای کودک
کتاب بخوانید و او را درگیر گفتوگو کنید، تمرین زبانی بیشتری خواهد داشت. هنگام خواندن با دست به کلمات اشاره کنید: این به او میآموزد
که کلمات از توالی حروف ساختهشده و از راست به چپ حرکت میکنند. روی ساختار کتاب تأکید کنید: عنوان کتاب و نام نویسنده را ذکر
کنید. در مورد تصاویر کتاب و آنچه در داستان اتفاق میافتد از او سؤال کنید. بازیهایی برای یافتن اشکال مشابه انجام دهید: این بازیها شامل
تطبیق دادن اشکال، حروف و کلمات است. برخی از این بازیهای محبوب شامل بازیهایی با
فلشکارت و کارتهای تصویردار آموزشی کودکان است که مثلاً از هر کارت و تصویر دو عدد
وجود دارد که کودک میتواند کارتهای مشابه را پیدا و هماهنگ کند. قافیهسازی کنید: بدیهی است که کودک قبل از اینکه بتواند بخواند،
باید حروف الفبا و اصوات آنها را بداند. اما مهمتر از آن این است که درک کند هر کدام
از حروف الفبا با صداهایی تطبیق دارند. در این سن، لازم نیست مثلاً به کودک یاد بدهید که حرف «ت» صدای
خاصی دارد یا دو نوع «ت» و «ط» داریم و آنها را به زور یادش بدهید. فقط مثلاً هنگام
قدم زدن ترانههای کودکانهای را با هم بخوانید، خودتان ترانههای قافیهداری بسازید
یا اسمهای خندهداری مثل «تعطیلات تنقلات» اختراع کنید که هر دو «ت» در آنها وجود
دارد و مهم هم نیست اگر آنها بیمعنی و مفهوم باشند، بلکه مهم این است که فرزندتان
به بازی و آزمایش صداها میپردازد. ثبتنام در یک کلاس در این سن شاید هنوز فکر کردن به شروع پیشدبستانی کودکتان زود
به نظر برسد، اما اگر فرزند شما هم تجربهٔ حضور در مهدکودکی دور از خانه را نداشته
است، شاید بد نباشد امسال او را در نوعی کلاس یا گروه بازی که ساختار و چارچوب مشخصی
دارد ثبتنام کنید. کلاسهای شنا یا موسیقی باعث میشود در دور بودن از شما، گوش کردن
به شخص مراقب یا مربی در کلاس و معاشرت با بچههای دیگر تمرین داشته باشد. منبع: سایت مادر شو
تربیت فرزندان یک روزه تا پایان شش سال 2فاکتور اساسی تربیت کودک در مقاله اهمیت خانواده به
دو مورد بسیار بسیار مهم وراثت ومحیط اشاره کردم. گفتم آینده کودک شما به این دو
بستگی دارد. هرچه وراثت ومحیط پر بارتر وسالم تر باشند کودک فرد موفقتری خواهد
بود. انتخاب وراثت کمتر در اختیار والدین است. گرچه هنگام انتخاب
همسر باید به فاکتورهای مشاوره ژنتیک توجه کنید واز انتخاب همسر از بین فامیل و
افرادی که آزمایشات نشان داده که با مشکلاتی مواجهند خود دارد کنید،اما باز کسانی
به این موارد توجه نمی کنند. اگر به دیدگاه علمی به ازدواج نگاه کنید تا حدودی می توانید
آینده ژنتیکی کودک خودرا انتخاب کنید. این اولین پایه تربیت فرزند است. اگر به
هشدارهای مشاور ژنتیک توجه نشود مراحل بعدی تربیت هرچه هم پربار باشد موثر نخواهد
بود،چراکه خانه تربیت فرزند از پایبست خراب است. با فرض اینکه شما والدین عزیز همه نکات لازم پیش از ازدواج
را در نظر گرفته اید وبا آینده نگری اجازه داده اید تا انعقاد نطفه کودکتان شکل
بگیرد، وارد محیط تربیت کود می شویم. دانشمندان وصاحبنظران علوم تربیتی نتوانسته اند اهمیت محیط
و وراثت بر تربیت را رد کنند. بلکه همه فرایند تربیت را در این دو واژه خلاصه کرده
اند. حتی این صاحبنظران نتوانسته اند اهمیت یکی بر دیگری را ترجیح دهند. پس هر دو
در تربیت کودک تاثیر صد در صدی دارند . نمی توان گفت وراثت xدرصد ومحیطy درصد در تربیت تاثیر دارد. هر دو موثرند
ومهم. بعضی از دانشمندان علوم تربیتی سعی کردند نقش وراثت را پررنگ تر نمایند، اما
یک نظریه زیست شناسی ادعا کرد که محیط می تواند وراثت را هم تغییر دهد. مثلا یک خصوصیت زیستی ویا حتی روانی فردی می تواند تحت
تاثیر رفتارهای والدین در طول چند سال یا چند دهه تغییر نماید ودر نسل های بعدی آن
خانواده به صورت ژنتیکی وارد فرمول ژنتیکی آنها شود. می توان از رنگ چشم
ویا افسردگی برای این مورد مثال آورد. مدافعان نقش وراثت هر دو را به خصوصیات
والدین نسبت می دهند در حالی که مدافعان تند رو طرفدار نقش محیط آن را بیشتر به
محیط نسب می دهند. ولی اکنون نظریه غالب اینست که هردو تاثیر دارد ونمی توان به
قاطعیت میزان تاثیر هرکدام را تعیین نمود. پس تا اینجا نقش محیط هم در تربیت مشخص شد و همپای وراثت در
نظر می گیریم. اما محیط خود به چند دسته تقسیم می شود که مهمترین آن همان محیط
خانواده هسته ای شماست. منظور از خانواده هسته ای خانواده ای است که از پدر ومادر
وحداقل یک فرزند تشکیل شده است.
روان شناسان تقسیماتی
برای شناخت انسان در نظز گرفته اند. در یکی از این دسته بندی ها مراحل زندگی انسان
را به ترتیب زیر به ۱۲ مرحله تقسیم کرده اند.هرکدام از این مراحل در آینده کودک
نقش دارد. مرحله پیش
از تولد که مرحله پتانسیل نام دارد.
زمانی است که کودک هنوز متولد نشده است . در مقاله اهمیت خانواده به دو فاکتور مهم محیط
ووراثت اشاره کردیم که موبوط به این دوره است. مرحله
ولحظه تولد که مرحله امید نام گرفته است.وقتی
کودک متولد میشود در والدین حس خوش بینی و مثبت اندیشی را القا میکند. نوزاد نماد
امید است؛ امیدی که همه ما در باطن خود داریم تا دنیا را به مکانی بهتر برای زندگی
کردن مبدل کنیم. مرحله طفولیت
(۰ تا ۳ سالگی) که به مرحله انرژی و سرزندگی
در کودک مشهور است.کودک شاداب و سرزنده است و به نظر میرسد منبعی نامتناهی از انرژی
باشد. بدو کودکی
(۳ تا ۶ سالگی) که به مرحله بازیگوشی شهرت
دارد.وقتی کودکان و خردسالان بازی میکنند، دنیا را دوباره از نو میسازند.در این
دوره انگار زندگی را تمرین می کنند. مرحله اواسط
کودکی (۶ تا ۸ سالگی) که به دوره تخیل مشهور
است.در اواسط کودکی، حس نفس یا خود درونی برای اولین بار شکل میگیرد. ین تخیل کودک
به عنوان منبع الهام خلاقانه در مراحل بعدی زندگی به یک هنرمند، نویسنده، دانشمند و
دیگر کسانی که روزها و شبهای خود را پر از زندگی عمیق درونی مییابند کمک میکند. اواخر کودکی
(۹ تا ۱۱ سالگی) که دوره ابتکار و خلاقیت نام
دارد.کودکان بزرگتر در این سن مهارتهای اجتماعی و فنی گستردهای را یاد گرفتهاند
که به آنها کمک میکند با استراتژیهای شگفتانگیز و راهکارهای شهودی منحصر به خود
بتوانند فشارهای فزایندهای که در جامعه با آنها مواجه میشوند حل کنند. مرحله نوجوانی
و بلوغ (سن ۱۲ تا ۲۰ سالگی) که به دوره شور
و اشتیاق شهرت دارد.رخدادهای جسمی و بیولوژیک بلوغ مجموعه قدرتمندی از تغییرات در
اندام یک نوجوان ایجاد میکند و نوجوان از آن پس خودش را با جنسیت، احساس، فرهنگ و
یا شور معنوی ابراز خواهد کرد. شور جوانی و بلوغ نقطه عطف مهمی برای تمام کسانی است
که در پی ارتباط مجدد با عمیقترین تعصب و غیرت درونی خود برای زندگی هستند. سایر مراحل زندگی از
نگاه روان شناسی عبارتند از: مرحله بدو جوانی (۲۰ تا
۳۵ سالگی) که به دوره همت و پشتکار مشهور است. مرحله میانسالی (۳۵ تا
۵۰ سالگی) که دوره تعمق و ژرف اندیشی است. مرحله بلوغ بزرگسالی (۵۰
تا ۸۰ سالگی) که به دوره سخاوت و خیرخواهی مشهور است. مرحله اواخر بزرگسالی (بالاتر
از ۸۰ سالگی) که دوره خردمندی و فضیلت است. مرحله مرگ و مردن که خود
زندگی است.آنهایی که در زندگی ما وجود دارند و رو به موت هستند یا مردهاند و دیگر
در بین ما نیستند، به ما یاد میدهند که قدر زندگی را بدانیم. از آنجا که هر کدام از مراحل
زندگی انسان به ترتیب موهبت خدادادی است، ما
باید هر کاری که میتوانیم برای حمایت از هر کدام از مراحل زندگی خود انجام دهیم. علاوه
بر این، باید بسیار محتاطانه عمل کنیم؛ مثلا تلاش برای مخالفت کردن با نیاز یک کودک
خردسال به بازی به دلیل ایجاد فشار برای یادگیری و تحصیلات رسمی در دوران پیش دبستانی.